یزدفردا"«ژنرال»هاي مجلس «ناشناخته»ها چه كساني هستند؟ از روزي كه كار مشخص شدن تركيب مجلس دهم به پايان رسيد شايد اين يكي از اساسيترين سوالاتي بود كه مطرح ميشود؛ سوالي كه شايد بايد چند ماهي از آن بگذرد تا جوابي براي آن پيدا شود. مجلس بعدي در شرايطي كار خود را آغاز خواهد كرد كه از يك سو جريان اصولگرا قسمت عمدهاي از نيروهاي تعيينكننده خود در پارلمان را از دست داده و از سوي ديگر اصلاحطلبان و اعتداليون با چهرههايي كمتر شناخته شده پا به بهارستان خواهند گذاشت.
حتي سنگيني سايه علي لاريجاني و محمدرضا عارف به عنوان دو ليدر سياسي اصلي مجلس دهم بر سر نيروهاي اين دوره نيز، ابهام بازيسازي و صحنهگرداني را حل نكرده است. امروز در آستانه تشكيل مجلس دهم كمتر كسي است كه بتواند تركيب نزديك به واقعيتي از بازيسازان و بازيگران اصلي بهارستان ارايه كند.
تجربه ادوار گذشته مجلس هم يادآوري ميكند كه قسمت عمدهاي از اين نيروها نه قبل از شروع كار رسمي مجلس، بلكه با آغاز فعاليتهاي پارلمان چهره خود را نشان ميدهند. كما اينكه سه دوره اخير مجلس سياسيوني همچون عليرضا زاكاني، الياس نادران، علي مطهري، كاظم جلالي و ديگراني را به فضاي سياسي كشور معرفي كرد كه تا قبل از آن در مختصات بازيها جايگاه چنداني نداشتند. همين اتفاق در مجلس ششم نيز براي اصلاحطلبان افتاد؛ جايي كه چهرههاي جوان خيلي زود در زمين سياست به شهرت و نفوذي قابل توجه دست يافتند و براي چند سالي تعيينكننده برخي معادلات بودند. عكس اين هم البته در جاهايي صادق بوده است؛ همان جاهايي كه برخي نيروها با پشتوانههاي قوي اجرايي و سياسي به مجلس آمدند و نتوانستند چندان تعيينكننده ظاهر شوند.
«ژنرال»هاي مجلس «ناشناخته»ها چه كساني هستند؟ از روزي كه كار مشخص شدن تركيب مجلس دهم به پايان رسيد شايد اين يكي از اساسيترين سوالاتي بود كه مطرح ميشود؛ سوالي كه شايد بايد چند ماهي از آن بگذرد تا پاسخي براي آن پيدا شود. مجلس بعدي در شرايطي كار خود را آغاز خواهد كرد كه از يك سو جريان اصولگرا قسمت عمدهاي از نيروهاي تعيينكننده خود در پارلمان را از دست داده و از سوي ديگر اصلاحطلبان و اعتداليون با چهرههايي كمتر شناخته شده پا به بهارستان خواهند گذاشت. حتي سنگيني سايه علي لاريجاني و محمدرضا عارف به عنوان دو ليدر سياسي اصلي مجلس دهم بر سر نيروهاي اين دوره نيز، ابهام بازيسازي و صحنهگرداني را حل نكرده است.
امروز در آستانه تشكيل مجلس دهم كمتر كسي است كه بتواند تركيب نزديك به واقعيتي از بازيسازان و بازيگران اصلي بهارستان ارايه كند. تجربه ادوار گذشته مجلس هم يادآوري ميكند كه قسمت عمدهاي از اين نيروها نه قبل از شروع كار رسمي مجلس، بلكه با آغاز فعاليتهاي پارلمان چهره خود را نشان ميدهند. كما اينكه سه دوره اخير مجلس سياسيوني همچون عليرضا زاكاني، الياس نادران، علي مطهري، كاظم جلالي و ديگراني را به فضاي سياسي كشور معرفي كرد كه تا قبل از آن در مختصات بازيها جايگاه چنداني نداشتند. همين اتفاق در مجلس ششم نيز براي اصلاحطلبان افتاد. جايي كه چهرههاي جوان خيلي زود در زمين سياست به شهرت و نفوذي قابل توجه دست يافتند و براي چند سالي تعيينكننده برخي معادلات بودند. عكس اين هم البته در جاهايي صادق بوده است؛ همان جاهايي كه برخي نيروها با پشتوانههاي قوي اجرايي و سياسي به مجلس آمدند و نتوانستند چندان تعيينكننده ظاهر شوند. شايد نمونه اين دست موقعيتها در مجلس نهم عبدالرضا مصري، وزير رفاه محمود احمدينژاد بود كه در بهترين موقعيت توانست سخنگوي هيات رييسه مجلس باشد. با اين همه بازيهاي سياسي مجلس دهم شروع شده است. رقابت مقدماتي بين لاريجاني و عارف بر سر كرسي رياست صفي از دو جريان تشكيل داده كه هر كدام بازيسازان و بازيگران خود را دارد؛ صفهايي كه البته نگاهشان تنها به كرسي رياست نيست و باقي جايگاههاي هيات رييسه و همينطور مديريت كميسيونهاي تخصصي را هم از نظر دور نكرده است. در اين صفكشيها چه كساني براي دو طيف ميتوانند موثر باشند؟
اصولگرايان به دنبال ژنرالهاي تازه
«ژنرال»هاي اصولگرايان در روزهاي ابتدايي مجلس دهم، تركيبي هستند از نيروهايي كه در دوره نهم رقيب هم محسوب ميشدند. رايزنيهاي كاظم جلالي و احمد اميرآبادي فراهاني در نخستين روز همنشيني نمايندگان منتخب شايد نماد اين موقعيت جديد بود. جايي كه دست راست علي لاريجاني در مجلس نهم با رقيب اصلي او در حوزه انتخابيه قم براي هدف سياسي واحدي كوشش ميكردند. اصولگرايان عليالخصوص به دليل شكست در تهران عمده نيروهاي سياسي بازيساز خويش را از دست دادهاند. اين يعني بالا دستي چهرههايي كه در معادلات مجلس نهم چندان به عنوان «طراح» محسوب نميشدند. اين را ميشود از تركيب كميته ٧ نفره اصولگرايان هم فهميد؛ نقويحسيني، اميرآبادي فراهاني، زاهدي، سالك، حاجي بابايي، قاضيزاده هاشمي و مصري اين تركيب را تشكيل ميدهند. از اين جمع در مجلس نهم تنها احمد سالك و محمدمهدي زاهدي بودند كه در مقاطعي محدود به بازيسازي براي اصولگرايان ميپرداختند.
شايد مهمترين ظرفيت اين گروه حميدرضا حاجيبابايي باشد كه بعد از يك دوره غيبت دوباره به جمع مجلسيها پيوسته است. خارج از اين تركيب اصولگرايان كاظم جلالي را به عنوان يكي از بازيسازان اصلي طيف اكثريت مجلس نهم در بين خود براي مجلس دهم ميبينند. در چنين شرايطي چهرههايي چون محسن كوهكن، مجتبي ذوالنور، علاءالدين بروجردي، حميدرضا فولادگر و حتي شايد فرهنگي و منادي نيز براي اين جريان داراي اهميت شوند. آنها هر چند در بازيهاي پارلماني هيچگاه رداي ژنرالي بر تن نكردهاند اما آغازين هفتههاي مجلس دهم موعدي است كه شايد بتوانند چنين تجربهاي را نيز كسب كنند و قدري طعم بازيسازي را بچشند.
ليست اميد؛ خيز تهران براي معرفي ژنرالهاي جديد
جريان اصلاحطلب و اعتدالي اما با وضعيتي متفاوت مواجه هستند. آنها انتخابات ناكامي را پشت سر نگذاشتند اما همزمان هم بسياري از چهرههاي شناخته شده و تاثيرگذارشان امكان ورود به رقابت را پيدا نكردند. ليست اميد بيش از آن چيزي كه تصورش را ميكرد در مجلس دهم به «عدد» منتخبان رسيد اما اين منتخبان را چه كساني مديريت خواهند كرد؟ محمدرضا عارف، سرشناسترين چهره اين جريان در كنار منتخبيني چون الياس حضرتي، غلامرضا تاجگردون، محمدرضا تابش و حتي شايد تا حدودي علي مطهري اميدوار است كه بتواند عقبه تشكيلاتي منسجمي در اين مجلس تشكيل دهد. اما بقيه نامها تا اينجا چندان شناخته شده نيستند. هر چند شروع به كار مجلس ميتواند آغاز مسيري براي بالا كشيدن اين نامهاي ناشناس باشد. اما اصلاحطلبان يك امتياز مثبت نسبت به اصولگرايان در تركيب مجلس دهم دارند. امتياز آنها كرسيهاي پايتخت است.
درصد زيادي از ٣٠ نماينده تهران در مجلس از چهرههايي هستند كه نام آنها براي نخستين بار در همين انتخابات هفتم اسفند به گوش مردم و حتي ناظران سياسي رسيد. اما خروجي موقعيت نمايندگي تهران همواره منجر به معرفي چهرههاي جديدي از بازيسازان و بازيگران تعيينكننده سياسي شده است. اتفاقي كه در سه دوره اخير مجلس براي اصولگرايان هم افتاد و چهرههاي كمتر شناخته شدهاي مانند زاكاني، نادران، كوثري، مصباحي مقدم، نبويان، خوشچهره، افروغ، مطهري و... در ادوار هفتم تا نهم در قامت بازيسازاني تعيينكننده از ميان همين كرسيها بيرون آمدند. اصلاحطلبان ميتوانند اميدوار باشند كه از ليست ٣٠ نفره آنها نيز در ماههاي آينده چهرههايي در همين قامت به فضاي سياسي كشور معرفي شوند. ظرفيتي كه البته كم و بيش ميتواند در كرسيهاي شهرستان هم وجود داشته باشد. اما رخ نماياندن اين ظرفيت تنها در گرو علني شدن معادلات و بيرون آمدن تحولات از پشت پرده به صحن علني مجلس است. به هر تقدير پيروزي تهران ميتواند جريان اصلاحات و اعتدال را اميدوار كند كه نه فقط براي مجلس، بلكه براي رقابتهاي سياسي عمومي هم در آينده نه چندان دور چهرههاي جديدي خواهد داشت؛ چهرههايي كه تريبون مجلس بهترين موقعيت براي معرفي آنها خواهد بود.
هيات رييسه، مركز پژوهشها و كميسيونها
چيزي كه در گامهاي ابتدايي ميتواند مقداري تركيب ژنرالهاي مجلس را مشخص كند، رسيدن به كرسيهاي مهم بهارستان خواهد بود. در تركيب هياترييسه به جز جايگاه رياست مجلس كه تكليف آن در رقابت بين عارف و لاريجاني مشخص ميشود، بقيه كرسيها وضعيت مبهمي دارند. اصولگرايان كه اكنون تلاش براي رياست لاريجاني حلقه وصل آنها شده است، ظرفيت نايبرييسي را در چهرههايي چون كاظم جلالي و حميدرضا حاجيبابايي ميبينند. در مقابل اصلاحطلبان نيز كم و بيش گزينههايي چون تاجگردون، حضرتي و تابش را براي اين كرسي دارند. گرفتن رياست و دو نايبرييسي مجلس هر چند رسيدن به سه كرسي از ١٢ كرسي هيات رييسه است اما ظرفيت سياسي آن قسمت اعظم ظرفيت هيات رييسه را شامل ميشود. از تركيب هيات رييسه مجلس نهم چهرههايي چون محمد دهقان، عليرضا منادي، محمد حسين فرهنگي، محمد آشوري و عبدالرضا مصري دوباره به بهارستان راه يافتهاند و انتظار اين است كه اكثر آنها دوباره براي كرسيهاي هيات رييسه خيز بردارند. تازهواردان ليست اميد اما هنوز درباره كرسيهاي ديگر هيات رييسه رفتاري از خود نشان ندادهاند تا بتوان از آن به گزينههاي احتمالي آنها رسيد.
اما مهمتر از كرسيهاي عادي هيات رييسه، جايگاه رياست مركز پژوهشهاي مجلس و همينطور رياست كميسيونهاي تخصصي خواهد بود. تجربه نشان داده كه گزينههاي نايبرييسي همزمان ظرفيت خيز برداشتن براي رياست اين مركز مهم پارلماني را هم دارند. بر اين اساس شايد فعلا بتوان همان نامزدهاي نايبرييسي را نامزدهاي بالقوه رياست مركز پژوهشها هم دانست. اما در تركيب رياست كميسيونهاي تخصصي همواره اتفاقات غير قابل پيشبيني هم افتاده است. مثلا در مجلس نهم در حالي كه چهرههاي با سابقه چندين دور نمايندگي يا وزارت در كميسيون اجتماعي مجلس عضو بودند، نماينده تازهكار و ناشناخته آن روزهاي مجلس نهم يعني عبدالرضا عزيزي توانست رياست كميسيون اجتماعي را بر عهده بگيرد. در كميسيون اصل نود، اقتصادي، شوراها و كشاورزي نيز تقريبا همين اتفاق تكرار شد. با اين وجود باز هم ميتوان درباره تركيب روساي كميسيونهاي تخصصي دست به پيشبينيهايي زد.
كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي به عنوان مهمترين كميسيون تخصصي مجلس، خصوصا بعد از برجام رييس سه دوره پياپي خود يعني علاالدين بروجردي را همچنان در جمع مدعيان ميبيند. او هر چند همواره از حوزه انتخابيه خود با زحمت به مجلس رسيده اما هميشه به راحتي رياست اين كميسيون را گرفته است. كميسيون برنامه و بودجه به عنوان ديگر كميسيون تاثيرگذار مجلس اما مدعيان به مراتب بيشتري براي رياست دارد. غلامرضا تاجگردون اگر به هيات رييسه يا مركز پژوهشها نرود قطعا نخستين اين مدعيان است. اين چهره اصلاحطلب در اصولگراترين مجلس تاريخ ايران هم تكيه زدن بر كرسي رياست كميسيون برنامه و بودجه را تجربه كرده و حالا اگر سرنوشت او را يك بار ديگر به سمت اين جايگاه ببرد شايد كار چندان سختي نداشته باشد اما به جز او محمود بهمني با سابقه رياست كل بانك مركزي و حبيبالله دهمرده كه يكي از قويترين استانداران محمود احمدينژاد بود نيز شايد براي اين جايگاه خيز بردارند. هر دوي اين چهرهها ظرفيت آن را دارند كه به رياست كميسيون اقتصادي نيز بينديشند. آنجا شايد محمدرضا پورابراهيمي از جريان اصولگرا و چهرههايي نظير الياس حضرتي از طيف اصلاحطلبان ميتوانند وارد رقابت شوند. كميسيون آموزش و تحقيقات هم تا اينجا دو مدعي جدي اما همفكر دارد؛ محمد مهدي زاهدي و حميدرضا حاجيبابايي. به همين ترتيب ميتوان با حدس و گمانهايي به استقبال وضعيت ديگر كميسيونهاي مجلس دهم نيز رفت.
ظرفيتها پشت نام و نشانها
اما نكته اساسي اين است كه همه اينها تنها حدس و گمانهايي روي كاغذ خواهند بود. چهرههاي كمتر شناخته شده مجلس دهم چند هفتهاي است كه به دور از چشم ناظران تلاشهاي خود را آغاز كردهاند. نام و نشان آنها شايد در جستوجوهاي اينترنتي چندان برجسته و خيرهكننده نباشد اما واقعيت موجود چيزي به مراتب فراتر از اين نام و نشانهاست. مجلس دهم نياز به بازيسازاني در تركيب خود خواهد داشت و اين بازيسازان از دل همين چهرههاي كمتر شناخته شده بيرون خواهند آمد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 26,نوامبر,2024